جدول جو
جدول جو

معنی پستان بند - جستجوی لغت در جدول جو

پستان بند
پارچه ای که زنان در زیر پیراهن روی پستان های خود می بندند
تصویری از پستان بند
تصویر پستان بند
فرهنگ فارسی عمید
پستان بند
(پِ بَ)
جامه ای که زنان پستان را دارند و آنرا به بر سوی بندند، تا پستان کلان نماید. پارچه ای که پستان را زنان زیر پیراهن بدان بندند تا برجسته نماید. پیراهن کوتاهی بی آستین که زنان بر روی تن پوشند و جای پستان در آن برجسته باشد:
چون یکی چغبوت پستان بند اوی
شیر دوشی زو، بروزی یک سبوی.
طیان.
صرار، پستان بند ناقه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پستان بند
پارچه دوخته که زنان پستانها را در آن بندند تا جمع و بر جسته نماید
فرهنگ لغت هوشیار
پستان بند
((~. بَ))
سینه بند، کرست
تصویری از پستان بند
تصویر پستان بند
فرهنگ فارسی معین
پستان بند
پستان بند در خواب، زن را عز و مرتبت و کامروائی بود و مردان را زخم تازیانه و غم واندیشه بود. اگر زنی بیند که پستان بند نو و تازه داشت، دلیل بود که عز و مرتبت یابد و به کام رسد. اگر زنی بیند که پستان بند داشت، دلیل بود که مال و نعمت یابد و شادمان گردد. اگر مردی بیند، دلیل بر خذلان و نامردای از همگان است. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پِ دَ)
بیمارئی که پستان را رسد و آنرا دردناک کند
لغت نامه دهخدا
(دَ نِ زَ)
نام زال پسر سام است که پدر رستم باشد. گویند زال را سیمرغ این نام نهاده است. (از برهان). زال را دستان زند می گفته اند و معنی ترکیبی آنرادستان بزرگ یافته اند چه زند که نام نامۀ پارسیان است به معنی بزرگ است و آنرا مه زند نیز می خوانده اند. زال بن سام که به مکر و حیله معروف به ود... و گویند زال را سیمرغ این نام نهاده است. (از آنندراج). در فهرست شاهنامۀ ولف یک بار ذیل دستان آمده است. و ظاهراً مصحف دستان زر باشد. (حاشیۀ برهان) :
نهادم ترا نام دستان زند
که با تو پدر کرد دستان و بند.
فردوسی (شاهنامه ج 7 ص 165)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دستار بند
تصویر دستار بند
آنکه دستار بندد معمم، عالم دانشمند فقیه، صاحب مسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستان درد
تصویر پستان درد
نوعی بیماری پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستار بند
تصویر دستار بند
معمم
فرهنگ واژه فارسی سره
پستان بند زنان، که در حال حاضر کرست جای گزین آن شده است
فرهنگ گویش مازندرانی